خشونت در جامعه ابعاد مختلفی دارد. آنچه در این سالها بارها از سوی
پژوهشگران علوم اجتماعی بسیار یاد شده است، و به نوعی در جامعه نیز گسترش
یافته، کاهش آستانه صبر و تحمل مردم ما است. یک تصادف کوچک میتواند یک
دعوای تمام عیار را رقم بزند، حتی یک تنه ساده بدون هیچ قصد و غرضی آغاز گر
درگیری لفظی و حتی فیزیکی است. بیشترین بعد این قضیه در جریمه راهنمایی و
رانندگی خود را نشان میدهد که نوشتن قبض جریمه توسط افسر راهنمایی و
رانندگی به تنهایی میتواند ساعتها اوقات یک نفر را تلخ کند. اما در کنار
این اتفاقات روزمره که میتوان آن را نمونه از خشونتها دانست، باید بگوییم
که کلانتریها هر روز شاهد درگیریهای مختلفی هستند که بین افراد به وجود
میآید به شکایت ختم میشود. اگر سری به پزشکی قانونی بزنیم متوجه خواهیم
شد که روزانه چند نفر برای گرفتن گواهی و اثبات زد و خورد به این مرکز
مراجعه میکنند. افزایش هر روزه این زد و خوردها و البته اسید پاشیها و یا
چاقوکشیهایی که هر از چند گاه سر و صدایی نیز به راه میاندازد، اخبار
خوبی برای جامعه ندارد. جامعهای که همه منابع دینی، عرفانی و اخلاقی آن
دعوت به خویشتنداری و صبر میکنند. جامعهای که فرهنگ جوانمردی و پهلوانی
همچنان برای آن ارزش دارد. اگرچه دستگاههای متولی چندان آماری از میزان ضد
و خوردها ارائه نمیدهند اما با حضور در جامعه میتوان پر رنگ شدن آن را
احساس کرد. ازدحام کاری در پزشکی قانونی و کلانتریها خودش دلیلی بر این
امر است. اگرچه این روزها فوت یک طلبه همدانی به وسیله یک فرد سابقه دار با
اسلحه گرم در جامعه نقل محافل است و هنوز دلیل اصلی این اقدام مشخص نیست،
اما میزان خشونت و اتفاقاتی که پس از آن در فضای مجازی رقم خورد، تلنگری به
دنبال داشت. صفحه مجازی ضارب به یکباره هزاران دنبال کننده یافت و فیلمها
و عکسهای قاتل که اکثراً میخواهد نشان دهد چه فرد قدرتمند، شجاع و نترسی
است و میتواند به راحتی با اسلحههای گرم کار کند. تصاویر زمختی که در
ذهن انسان تنها خشونت را تداعی میکند هدف اصلی گرادننده و یا گردانندگان
صفحه است و گاهاً با استقبال مخاطبان مواجه میشود. البته این اتفاقات باعث
شد که بسیاری از افراد فضای مجازی را مقصر بدانند و حتی به دولت نیز
بتازند. اما واقعاً مشکل جامعه ما فضای مجازی است که بتوان با فیلتر کردن
آن مشکل را حل کرد؟
اگرچه فضای مجازی میتواند عاملی برای ترویج
خشونت باشد اما علت آن نیست و دلایل را باید در مجاری دیگر یافت. مسائل
اقتصادی، کاهش فرهنگ مطالعه، نبود تولیدات فرهنگی مناسب تلویزیونی و
رادیویی میتوانند عواملی بر ترویج خشونت در جامعه باشند. برخی از جوامع
توانستند تا حد قابل قبولی خشونت را در درون خود کاهش دهند. البته این
جوامع صرفاً در جمع کشورهای توسعه یافته نمیگنجند و حتی گاهاً در این نوع
جوامع به عنوان یک آسیب بزرگ به حساب میآیند.
در جامعه ایرانی
نیز با این پدیده همراه هستیم که برخی از جوانان با گردهم آمدن و بروز
خشونت میخواهند خود را به دیگران اثبات کنند و به شهرت برسند. به طوری که
بزن بهادرهای معروف را نیز الگوی خود قرار داده و در این راه گام
برمیدارند. در این جا پیشگیری بهترین راهکاری است که متولیان جوانان،
فرهنگ و اقتصاد جامعه باید ورود کنند و با فراهم کردن شرابط مناسب از به
وجود آمدن این حلقهها جلوگیری کنند و جوانان را از اقدامات خشن بازدارد.
بدون
تردید ایجاد شغل و دغدغههای فرهنگی در ذهن آنان میتواند، افراد را از
افتادن به دام حلقههای خشونت بازدارد. متولیان فرهنگی باید بتوانند
برنامه ریزی لازم برای اوقات فراغت افراد را انجام دهند.
اگرچه
نمیتوان ادعا کرد که ایجاد شغل و پر کردن اوقات فراغت به طور کامل از ظهور
و بروز خشونت در جامعه جلوگیری میکند، اما به ضرص قاطع میتوان گفت که به
مقدار قابل توجهی از این اتفاقات خواهد کاست و جوانان بیشتری را در راه
تولید علم و ثروت در جامعه هدایت کرد.
در اصل جامعه باید به
شکلی تربیت شود که پرخاشگری و خشونت از کودکی در درون افراد شکل نگیرد و
والدین با رفتار صحیح فرزندان خود را از افتادن به دام خشونت گرایی نجات
دهند.
ریشه
خشونت در افرادی که اغلب به دنبال جنجال و درگیری هستند به دوران کودکی
آنان باز میگردد و هدایت این بخش میتواند در آینده شرایط جامعه را بهبود
بخشد
درباره این سایت