روحالله مهرجو - جوانگرایی را باید در بستری از واقعیتها و به دور از
شعارزدگی بررسی کنیم چرا که با واقعیتی مواجه هستیم که به ما تذکار میدهد
در دهههای گذشته توجه به جوانان و استفاده از انگیزه و نیروی جوانی در
پیشبرد امور، تنها در سخن و بستری برای شعار بود و بخشی از بیماری مزمن
شعارزدگی را تشکیل میدهد. این اتفاق در حالی است که جوانان برخاسته از این
آب و خاک بزرگترین انقلاب کلاسیک در قرن بیستم را رقم زدند و پس از آن در
جنگی نابرابر در مقابل دنیا از آب و خاک و دین میهنشان دفاع کردند.
اما پس از این دوران بخشی از بدنه جامعه که برگرفته از همه اقشار مردم بود،
حاضر نشد بهطور کامل به جوانان بعد از خود اعتماد کند و در نتیجه
سرخوردگی را برای نسل جوان به وجود آورد. نسلی که باهوش و مستعد که در بخشی
از ذهن خود خروج از کشور و زندگی در جامعهای از که به قول جوانان آنان را
درک کنند و به استعدادهای آنان احترام بگذارند، میپروراند. بنابراین
مهاجرت نقل محافلی بود که جوانان تشکیل میدادند و گاهی چالشهایی در
خانوادهها ایجاد میشد. اما موارد به این ختم نشد، بلکه مشکلات جوانان از
زمانی بیشتر شد که همه برای زندگی بهتر اعتقاد یافتند که باید مدارک علمی
را از دانشگاهها کسب کنند و پشت میز نشین باشند و در نتیجه دولت نفت
بفروشد و حقوق آنان را بدهد که در نتیجه آن هر روز بدنه دولت بر خلاف اسناد
بالادستی کشور فربهتر و در نتیجه کندتر شد به طوری که برخی از کارشناسان
به قفل شدن امور اداری اشاره دارند.
درباره این سایت